زندگینامه

آلن دلون در ۸ نوامبر ۱۹۳۵ در دهکدهای به نام «سو» (به فرانسوی: Sceaux) در حوالی پاریس به دنیا آمد. نام پدرش «فابیَن» و نام مادرش «ادیت» بود. زمانی که آلَن ۴ سال بیشتر نداشت، پدر و مادرش از هم جدا شدند و بهناچار سرپرستیاش به خانوادهای دیگر واگذار شد. او در خانهای رشد کرد که روبهروی یک زندان بود و آلن با بچههای نگهبان زندان همبازی بود. پس از چند سال، پدر و مادرخواندهاش بر اثر حادثهای کشته شدند و او دوباره تحت سرپرستی مادرش، که با یک قصاب محلی ازدواج کرده بود، قرار گرفت. او در دوران کودکی به دوچرخهسواری، فوتبال و رفتن به سینما علاقهٔ وافری داشت. دُلون دوران تحصیلیِ خود را در مدارس کاتولیک گذراند و از آنجا که پسر شلوغی بود، چندین بار از مدرسه اخراج شد و در ۱۵ سالگی بهکلی درس و تحصیل را ترک کرد. سپس ناپدریاش بهناچار او را به مغازهٔ قصابیِ خود برد تا این حرفه را به او بیاموزد؛ اما آلن هیچ علاقهای به این حرفه نداشت و در ۱۷ سالگی خانه را ترک کرد و به ارتش پیوست.
او در ارتش در یگان تفنگداران دریایی بهعنوان چترباز به خدمت ادامه داد و در سال ۱۹۵۴ در جنگ هند و چین حضور داشت. او دوران خدمت خود را در ارتش با اشتیاق ادامه داد. دُلون در مورد خاطراتش در آن زمان میگوید: «در آنجا دوستانی پیدا کردم؛ کسانی که با آنها حرف میزدم و به حرفهایم گوش میدادند».
آلَن در ۱۹۵۶ از خدمت در ارتش ترخیص شد و بهعنوان باربر و سپس بهعنوان پیشخدمت در کافههای مختلف پاریس به کار پرداخت. او درآمد ثابتی نداشت و مستقل از خانوادهاش زندگی میکرد. طی همین مدت، با بسیاری از بازیگران که در کافههای محل کارش رفتوآمد داشتند آشنا شد. یکی از آن بازیگران، ژان-کلود بریالی بود. کسانی که دربارهٔ زندگی او تحقیق کردهاند، میگویند که او با دنیای زیرزمینیِ جنایتکاران در ارتباط بوده و مدتی هم با آنها زندگی میکرد. این دو دوست، یعنی دُلون و بریالی، در سال ۱۹۵۷ تصمیم گرفتند با هم به جشنوارهٔ فیلم کن بروند. این تصمیم، زندگی آلَن را برای همیشه تغییر داد. آلن، که یک آدم معمولی بود و هیچگونه تجربهٔ بازیگری نداشت و آن شب هم با یک دست لباس کرایهای به جشنواره رفته بود، پس از بازگشت از جشنواره به یک فوقستاره تبدیل شد. چهرهٔ فوقالعاده جذاب او در آن مجلس کاملاً سرآمدِ همگان بود و در آنجا بود که کارگردانان مختلف به سراغ او آمدند و بیشتر در نقش دزد یا آدمکش اجیرشده بازی میکرد.

در دههٔ ۱۹۷۰، علاوه بر بازی در فیلم، دومین کمپانی تولید فیلم خود را تأسیس کرد و به جمعآوری ثروت پرداخت. او حالا دیگر یکی از ثروتمندان جهان بود و فیلمهایی که تهیه میکرد با آرم AD بودند. او سپس یک شرکت هواپیمایی تأسیس کرد و بخشی از ثروت خود را در زمینهٔ موردعلاقهاش، یعنی جمعآوری آثار هنری و پرورش اسبهای مسابقه، سرمایهگذاری کرد. گنجینهٔ شخصی او کمنظیر است و صاحب عتیقههایی است که بسیاری از آنها در موزهها به نمایش گذاشته شدهاست. او در دههٔ ۱۹۸۰ به سوئیس نقل مکان کرد تا بر عملکرد شرکتی که محصولاتش را به نام «آلن دلون» به فروش میرساند نظارت بهتری داشته باشد. دفتر این شرکت در شهر ژنو است.
زندگی خصوصی آلن دلون

اولین نامزد او رومی اشنایدر بود که قبل از آنکه کارشان به ازدواج کشیده شود، از هم جدا شدند. آلن دلون سپس در سال ۱۹۶۴ با ناتالی کانوواس ازدواج کرد و از او صاحب یک پسر به نام «آنتونی» شد. وی بازیگر سینما است. در سال ۱۹۶۹ این دو از هم جدا شدند. اما یک حادثهٔ مهم در زندگی آلن در سال ۱۹۶۸ بهوقوع پیوست. در این سال، جسد «استفن مارکوویچ» محافظ سابق دلون در گاراژ خانهٔ وی پیدا شد. شایعات حاکی از آن بود که آلن دلون وی را بهدلیل علاقه به «ناتالی» کشته. بههرحال، هیچگاه زاویهٔ تاریک آن قتل روشن نشد و آلن هم تبرئه شد.
در میانه دهه ۱۹۷۰ میلادی اعتبار و شهرت آلن دلون به خاطر برخی صحبت های منفی و هجمه رسانه ها نسبت به او دچار نقصان شد. بیشتر این هجمه درباره ارتباط ادعایی او با گروه های خلافکار و مافیایی و البته ادعاهایی مبنی بر مشارکت او در قتل محافظش بود. همچنین وقتی دلون در رسانه ها از دیدگاه های سیاسی تندروانه دست راستی ها حمایت کرد، اعتبار او بیش از پیش لطمه خورد. اگر چه بعد از این جنجال ها برخی از فیلم های او در گیشه شکست خوردند اما همچنان بسیاری به او وفادار مانده و برای سال ها چهره ای شناخته شده و محبوب در سینمای فرانسه باقی ماند. بسیاری از کارگردانان مشهور جهان مشتاق کار با دلون بودند و از طریق آن ها او می توانست رزومه کاری اش را پربارتر سازد.
با کاهش محبوبیت در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی، دلون به دیگر فضاها برای نشان دادن خلاقیت خود روی آورد. او کمپانی تولید فیلم شخصی اش را تاسیس کرد که برخی از فیلم های موفق خودش را نیز از طریق همین استودیو ساخت. در ۱۹۷۸ میلادی آلن دلون خط تولید محصولات خود با نام Alain Delon Diffusion SA را راه اندازی کرد که عطر، نوشیدنی، محصولات چرمی و حتی عینک را در سراسر جهان به فروش می رساند، او که به شدت طرفدار ورزش بود، سرمایه خود را در عرصه اسب دوانی و مسابقات سازمان یافته بوکس خود تزریق کرد. او همچنین یک کلکسیون دار بسیار مشتاق و شناخته شده است.
در دهه ۱۹۸۰میلادی آلن دلون به یک تاجر و کارآفرین بزرگ تبدیل شد و مقدار قابل توجهی ثروت از این طریق کسب کرد، هر چند در این عرصه بسیار بی رحم بود و هنگامی که پسرش آنتونی، می خواست حق برند او را پایمال کند، او را به دادگاه کشاند. در این دوران، دلون به کارگردانی فیلم های خودش روی آورد و ۲ فیلم پلیسی برای پنهان کردن یک پلیس (Pour la peau d’un flic ) در ۱۹۸۱ میلادی و Le Battant در ۱۹۸۳ میلادی با حضور خود در نقش اصلی ساخت. در سال های پس از آن بسیاری از فیلم های دلون با شکست مواجه شدند. وی در نهایت تصمیم گرفت که شکست را بپذیرد و تصمیم خود برای کناره گیری از بازیگری را اعلام کرد، اگر چه از آن پس حضورهایی بسیار کوتاه در چندین فیلم داشت.
آلن دلون در سال ۱۹۸۷ در ۵۲ سالگی با یک مانکن هلندی به نام رُزالی فان بیرمَن ازدواج کرد و از او صاحب دختری به نام «آنوشْکا» و پسری به نام «آلن فابیانی» شد. در سال ۲۰۰۲ این دو از هم جدا شدند. آلن در سال ۱۹۹۸ در فیلم نیمه شانس در کنار ژان-پل بلموندو بازی کرد و سپس اعلام بازنشستگی کرد و گفت: «من در اکثر فیلمهایی که بازی کردهام یا دزد بودهام یا پلیس، اما جالب این است که فرقی نمیکردهاست که چهکاره بودهام؛ در همهٔ فیلمها تنها بودهام. نمیدانم، اما فکر میکنم کارگردانها و حتی تماشاگران همیشه دوست دارند مرا تنها ببینند».

دلون در ۲۰۰۲ میلادی با حضور در سریال فرانسوی پرطرفدار فابیو مونتاله بازگشتی حیرت انگیز داشت و در ۲ سال آینده موفقیت مشابهی را با سریال پلیسی فرانک ریوا تجربه کرد. در ۲۰۰۵ میلادی نشان شوالیه (لژیون دونور) به وسیله ژاک شیراک رییس جمهوری وقت فرانسه به دلون داده شد. آلن دلون در کمدی آستریکس در مسابقات المپیک ۲۰۰۸ میلادی و در نقش جولیوس سزار به سینمای فرانسه بازگشت که اگر چه مورد انتقاد صاحبنظران قرار گرفت با استقبال تماشاگران مواجه شد.
سکته مغزی
دلون در ژوئن ۲۰۱۹ دچار سکته مغزی شد. وی پس از تجربه سرگیجه و سردرد در بیمارستان بستری شد. در آگوست ۲۰۱۹ ، در حال بهبودی در بیمارستانی در سوئیس بود.
آلن دلون که از ژوئن ۲۰۱۹ دچار سکته مغزی شده بود هیچ صحبت مطبوعاتی در این دوره انجام نداده بود. اما این بازیگر ۸۴ ساله سرانجام سکوتش را شکست و از غم از دست دادن روژه بورنیش که سهشنبه در سن ۱۰۱ سالگی درگذشت، به حرف درآمد.
بازیگران مورد علاقه
بازیگر مورد علاقه دلون جان گارفیلد است. او همچنین مونتگومری کلیفت ، مارلون براندو و رابرت واکر را تحسین می کند.
بخشی از مصاحبه مجله «پاری مچ» با آلن دلون
آلن دلون، ستاره و یکی از نمادهای سینمای فرانسه که به صراحت لهجه و رک گویی شهره است در گفتگویی ویژه با مجله «پاری مچ» به سوالهای دوست خبرنگارنش، والری تریویلر، شریک سابق زندگی فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری پیشین فرانسه پاسخ داده است. او در این گفتگو با به چالش کشیدن زندگی در عصر حاضر دیدگاه خود را در باره مسائل مختلف ازجمله زندگی، مرگ، عشق و زیبایی بیان کرده است.
آلن دلون در هشتاد و دو سالگی هم بی پروا سخن می گوید. بازیگر نقش «تانکرد» در فیلم «پلنگ» اثر ویسکونتی (کارگردان نامدار ایتالیایی) در این مصاحبه جدا از طرح ناگفته هایی از دوران حرفه ای اش در عالم سینما، به افشای نقاط ضعف و واگویی دردهای خود می پردازد.
دلون که به آراستگی و داشتن چشمهای جذاب در جهان مشهور بود می گوید از زندگی لذت فراوان برده است. او تصریح کرد همه چیز داشته، همه چیز را شناخته و همه چیز را دیده است. به گفته او بازیگری حرفه ای است که باید به آن اعتقاد و ایمان داشت. او تصریح می کند که چه در سینما و چه در تاتر همواره سعی کرده که به طبیعی ترین شکل ممکن بازی کند: «در واقع من هرگز بازی نکرده ام بلکه (همه لحظه های جلوی دوربین و تماشاگر را) زندگی کرده ام. اینگونه بود که خیلی زود دریافتم که عاشق این حرفه ام.»
دنیایی که برایم دیگر بسیار تنگ شده
او حالا در مصاحبه با «پاری مچ» می گوید خود را برای رفتن آماده کردن است. آلن دلون دیگر تاب ماندن ندارد. دنیای جوانی تمام قلب او را اشغال کرده و دیگر جایی برای عصر سالخوردگی باقی نمانده است. چهره محبوب سینمای جهان احساسش را از عصر حاضر اینگونه بیان می کند: «از این زمانه متنفرم، حالم را به هم می زند. همه چیز تحریف شده و اشتباه است…میدانم بدون هیچ تاسف و افسوسی این دنیا را ترک خواهم کرد. همه چیز آماده است حتی گورم که در معبدی انتظارم را می کشد.»

در اینجا ۱۱ فیلم برتر آلن دلون را به شما معرفی می کنیم :
۱۱٫ اسلحه بزرگ – Big Guns – ۱۹۷۳

۱۰. استخر – The Swimming Pool – ۱۹۶۹

۹. ماجراجویان – The Last Adventure – ۱۹۶۷

۸. دسته سیسیلی ها – The Sicilian Clan – ۱۹۶۹

۷. آقای کلاین – Mr. Klein – ۱۹۷۶

۶. یوزپلنگ – The Leopard – ۱۹۶۳

۵. کسوف – Eclipse – ۱۹۶۲

۴. ظهر بنفش – Purple Noon – ۱۹۶۰

۳. دایره قرمز – The Red Circle – ۱۹۷۰

۲. روکو و برادرانش – Rocco and his Brothers – ۱۹۶۰

۱. سامورایی – Le Samouraï – ۱۹۶۷
